چگونه کسب وکاری ناموفق را کارآمد کنیم ؟ | مهندسی مجدد سازمان، جیمز چامپی و مایکل هامر
مهندسی مجدد سازمان
جیمز چامپی و مایکل هامر
چرا مهندسی مجدد سازمان مهم است؟
مهندسی مجدد سازمان، کتابی مهم در زمینة انقلاب مهندسی مجدد تلقی می شود. این کتاب سازمانها را ترغیب می کند تا نگاهی تازه به فرآیندهای منسوخ و ناکارآمد داشته و بر پیشرفتهایی مهم در زمینة هزینه، خدمات، کیفیت و سرعت در کار تمرکز کنند. اگرچه این پیام دچار سوءتعبیر شده اما مهندسی مجدد یک ابزار قوی برای تغییر و تحول است.
«کتاب مهندسی مجدد،» یکی از موفقترین کتابهای دههی گذشته در حوزهی مدیریت بوده است. این کتاب برای اولین بار در سال ۱۹۹۳ منتشر شد و بعد از آن بارها بازنویسی شده تا مناسبترین ایدهها را بر اساس نیازمندیهای روز اقتصاد و تجارت بیان کند. در تمام این سالها بیشتر از دو و نیم میلیون نسخه فروش داشته است. این کتاب بیشتر از یک سال پرفروشترین کتاب نیویورک بود.
مایكل هامر در سال ۱۹۴۸ در آمریكا متولد شد. مدرك كارشناسی، كارشناسی ارشد و دكترای خود را در رشته علوم رایانه از دانشگاهMIT اخذ كرد و در آن دانشگاه به تدریس مشغول شد. مایکل هامر در سال ۲۰۰۸ درگذشت
مقدمه مهندسی مجدد سازمان
مهندسی مجدد باید متمرکز بر تفکری اصولی و طراحی مجدد فرآیندهای کلیدی کسب و کار باشد. پیشرفتهای قابل توجه در زمینة هزینه ها، کیفیت، خدمات و سرعت، هدف هستند و سازمانها باید فرآیندهای کلیدی و در صورت لزوم افراد را تا حد امکان ناب و سودآور سازند.
مهندسی مجدد باید فراتر از جایگزینی و تعریف مجدد فرآیندها باشد. سازمانها باید کارشان را با یک تکه کاغذ سفید آغاز کنند و فرآیندهایی را در مورد نحوة انجام کسب و کارشان ترسیم کنند. سپس باید تلاش کنند تا این ورق کاغذ را به واقعیتی محض تبدیل کنند.
مهندسی مجدد توجه زیادی به مهارتها و توانایی افراد در سازمانها و کسب وکارها دارد و باید به حوزه های کلیدی مدیریت همانند : نقشها، سبکها و سیستمهای مدیریتی بپردازد.
نکاتی در خصوص مهندسی مجدد سازمان
در بازار متغیر کنوني هيچ سازمانی نميتواند با فرايند هاي تجاري ثابت ، در بازار رقابتي باقي بماند. لذا هرچند كه فرآيندهاي تجاري در ابتدا مناسب طراحي شده باشند ، فرایندها نيازمند، بازنگری و تغییر هستند تا سازمان همچنان مزيت رقابتي خود را حفظ نمايد. از طرفی دیگر سازمانها دريافتهاند كه دیگر تغييرات تدريجي و سطحی راهگشاي مشكلات آنان نيست و براي بقاي سازمان لازم است تغييراتي به صورتي اساسي و زيربنايي در سازمان ايجاد شود . امروزه در سراسر دنيا هرگاه اصلاح يا بهبود عملكرد به صورت بنیادین مطرح مي گردد، مفهوم مهندسي مجدد به عنوان یک تغییر انقلابی در ابتداي صف قرار مي گيرد.
شش مولفه اساسی مهندسی مجدد
1. بر توسعة فرآیندهای اصلی و محوری تمرکز نمایید.
در محیط به شدت رقابتی امروز و توانایی های فن آوری اطلاعات برای متحول ساختن فرآیندهای کسب و کار، این کتاب سازمانها را ترغیب می نماید تا نگاهی تازه به فرآیندهای ناکارآمد و منسوخ بیاندازند. به گفتة مؤلفان، مهندسی مجدد تفکر مجدد دربارة اصول و طراحی دوبارة فرآیندهای کسب و کار است.
2. یک سازمان یا کسب وکاری ناب ایجاد کنید
مؤلفان استدلال می نمایند که سازمانها باید فرآیندهای کلیدی خود را شناسایی کنند و آنها را تا حد امکان به فرآیندهایی سودآور و ناب تبدیل سازند. در برخی موارد، باید افراد و فرآیندهای حاشیه ای را کنار گذارد.
متأسفانه، بسیاری از سازمانها این مشاوره را اشتباه تلقی کرده و بدون مهندسی مجدد دست به تعدیل نیروهایشان زده اند.
شرکت CSC که یک شرکت مشاوره است، در مورد بیش از 600 شرکت که پروژه های مهندسی مجدد را به اجرا در آورده بودند، دست به تحقیق و بررسی زد. در ایالات متحده، در هر پروژه به طور میانگین 336 شغل از بین رفته بودند. این رقم در اروپا، 760 شغل بود.
3. به یک انقلاب کامل دست یابید
به گفتة مؤلفان، مهندسی مجدد، فرآیندهای ساده کسب و کار، کافی نیست. مهندسی مجدد دستورالعملی برای ایجاد یک انقلاب سازمانی و یا کسب و کاری است. باید فراتر از جایگزینی و تعریف مجدد فرآیندها باشد : گذشته یعنی تاریخ و آینده جایی است که باید به شکل مناسبی شکل بگیرد.
مؤلفان بر این باور هستند که مهندسی مجدد یعنی کنار گذاردن منطق مرسوم و فرضیات بیان شده در مورد گذشته. البته این امر می تواند به معنای نادیده گرفتن تجربة گذشته باشد. شرکتها ترغیب نمی شوند که درک کنند چرا موفق شده اند و بر همان مبنا کار کنند.
4. آینده را متحول سازید
مؤلفان پیشنهاد می کنند که سازمانها باید کارشان را با یک تکه کاغذ سفید آغاز کنند و فرآیندهایی را در مورد نحوة انجام کسب و کارشان ترسیم کنند. سپس باید تلاش کنند تا این ورق کاغذ را به واقعیتی محض تبدیل کنند.
در عمل، تحقق این امر بسیار دشوار است. نویسندگان بر این باورند که شرکتها نباید مهندسی مجدد را کاری صرفاً گسترده بدانند؛ آنها فرآیندهایی را می یابند که می توانند به سرعت مورد مهندسی مجدد قرار بگیرند و در هر مقطعی نیز متوقف شوند. آنها فاقد نگرشی برای آینده و رویکردی انقلابی برای پیشبرد مهندسی مجدد هستند.
5. مدیریت هم باید تحت مهندسی مجدد قرار بگیرد
به اعتقاد نویسندگان، بخشی از این مشکل آن است که مدیران در اعمال تغییر بر خودشان شکست می خورند، آنها می خواهند فرآیندها را عوض کنند اما مشاغل و سبکهای مدیریتی خاص خود را دارند. البته، شیوه های قدیمی مدیریت می توانند به تدریج ساختار هر سازمانی را به نابودی بکشانند. بنابر این، فرآیند مهندسی مجدد باید در سه حوزه کلیدی مدیریت صورت بگیرد : نقشها، سبکها و سیستمهای مدیریتی.
6. مهندسی مجدد باید بر مبنای اعتماد، احترام و افراد ایجاد شود
نویسندگان معتقدند، مهندسی مجدد توجه خاصی به افراد فعال در سازمانها باید داشته باشد. وقتی فعالیتهای حاشیه ای کنار گذارده شدند، آنگاه در محیط جدید مهارتهای افراد امکان بروز می یابند. تجربه نشان می دهد که این امر تاکنون رخ نداده است: تعدیل نیروها محیط دشواری ایجاد کرده که در آن اعتماد جایی ندارد.
هامر، مهندسی مجدد را فرآیندی از بالا به پایین می داند كه نقش رهبر سازمان در آن بسیار حساس است. رهبر سازمان، راهبرد، انگیزش و یكپارچگی را ایجاد مــی كند، به گونه ای كه موج مهندسـی مجدد به صورت همه جانبه تمامی بخشهای سازمان را در بر می گیرد و طرحی نو در می افتد. مایكل هامر، دست زدن به مهندسی مجدد را كاری مهم می داند كه به سفـر به دنیای ناشناختــه ها می ماند و اگر دقـت كافی در تحقق صحیح آن صورت نگیرد، ناكام خواهد ماند. او به خوبی اشتباهاتی را كه در این زمینه ممكن است صورت گیرد، بر می شمرد و همگان را به اجتناب از ارتكاب آنها هشدار می دهد. هامر، در عین حال از به كارگیری نابجا و نادرست مهندسی مجدد ابراز نگرانی می كند و معتقد است كه هنوز بسیاری هستند كه درك درستی از این فرایند ندارند. به همین جهت درست عمل نشدن مهندسی مجدد را به گردگیری میز وصندلی ها در درون ساختمانی ویرانه شبیه می داند.
نقد مهندسی مجدد سازمان
برخی افراد، مهندسی مجدد را مفهومی قدیمی با برچسبی جدید می دانند کتاب مدیریت علمی فردریک تایلور از همین تغییر حمایت می کند اما در سطح فردی نه سازمانی. گری هامل به این نکته اشاره می کند که مهندسی مجدد از مسیر یک مدیریت علمی، مهندسی صنعتی و توسعة فرآیندهای کسب و کار پیروی می کند.
موضوعی مکانیکی، که محور همة انتقادها است، توسط کسانی بیان می شود که معتقدند مهندسی مجدد، شرکت را به مثابة یک ماشین می داند نه یک سیستم انسانی. پیتر کوهان که قبلاً همکار نویسندگان بود، معتقد است که آنها اهمیت افراد را نادیده گرفته اند و آنها را به مثابة اشیایی می دانند که باید کنترل شوند. کریستوفر لورنز نویسندة مقالاتی در تایمز مالی، معتقد است که نویسندگان نتوانسته اند تصریح نمایند که آیا سازمانها باید موازی با مهندسی مجدد، دست به تغییرات رفتاری و فرهنگی نیز بزنند یا خیر.
تحریف پیام این کتاب ساده است. مهندسی مجدد مترادف با مازاد بودن تلقی شده است و این کتاب به دلیل به راه افتادن موجی از تعدیل نیروها سرزنش می شود.
برای اطلاعات بیشتر به مقالات ذیل مراجعه نمایید :
1 . چگونه فرایند کسب و کارمان را مهندسی مجدد کنیم ؟
2 .چگونه به بهترین روش،مشاور انتخاب کنیم، و از خدمات آنان بهره مند شویم ؟
3 . هوندا ،کارافرینی مصمم و مقاوم در مقابل مشکلات | کارنامه فراز و فرود سویچیرو هوندا
4 . درک ابعاد و تنوع فرهنگی ، ابزاری کارآمد برای مدیران | دیدگاه گیرت هافستید
5 . تولید ناب ، مدیریت محصول از مواد خام تا مصرف کننده نهایی | الگوی موفق تویوتا
یک جمله، یک درس
- من به آنها میگویم آنچه که واقعاً انجام می دهم، تغییر نتایج انقلاب صنعتی است. مهندسی مجدد سازمان
- عقل در وجود ما، قدرت حيرت آوري دارد پس چه بهتر كه پيوسته فكر را حاكم وجود خود سازيم. گوته
- شما مي توانيد از طريق يك ساختار سازماني عالي، از يك قدرت رقابتي برتر برخوردار شويد. پرسي بارنويك
- مديريت دارايي هاي فكريي، به مهمترين عرصه كسب و كار تبديل شده است. توماس استيوارت